سال 1400

دفتر دلم

نزدیک به 3 ساعت که سال 1400 شروع شده،

سال 99 با همه اتفاقات خوب و بدش تموم شد و همه‌شون برام درس های بزرگی بهمراه داشت،

بدترین و غم انگیزترینش جدایی خواهرزاده عزیزم با خانومش که واقعا ی حادثه بدی واسم بود، چون که پس از 10 سال زندگی مشترک، یک بار کسی نشنید صدایی از خونشون در بیاد، و همه اطرافیان با خیال راحت، هیچ کس فکرشو نمی کرد ی روزی بین این دوتا اختلاف باشه،

آخر 99 تلخ تر شد با این اتفاق،

من شخصا هنوز فکر میکنم در توهم و خیال بسر میبرم، یعنی چطور ی خانوم میتونه اینقدر زیرک و در سکوت همه کاراشو ردیف کنه بدون اینکه کسی متوجه بشه، ماشین بنام خودش انتقال بده، حق طلاق بگیره، و خیلی راحت تمام خاطرات بیخیال بشه، بره،

وای که من هنوز باورم نمیشه. من همش روسر زهرا قسم میخوردم، خدایی همه روش ی حساب دیگه میکردن،

انگار ی بمب اتم منفجر شد،

از خدا میخام که به خواهر زادم ی قوت قلبی بده که زندگیشو خوب پیش ببره،

امیدوارم امسال تحولی مثبت در زندگی همه ما ایرانیا رقم بخوره،

خدایا تو خودت بهترین قاضی هستی، هر چی تو در نظر بگیری راضیم به رضای تو،

امشب برم سر خاک مادرم، باهاش حرف بزنم، ضامن ما بشه در نزد خداوند،

توکل به خدا، 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 30 اسفند 1399برچسب:,ساعت15:59توسط یسنا | |